در هر دستگاه، گوشهای که وسعت صوتیاش از همه پایینتر است، معمولاً به عنوان اولین گوشه انتخاب میشود و درآمد نامیده میشود و گوشههای دیگر به دنبال آن آورده میشوند. گوشهها بنا به ذوق و سلیقه استادان موسیقی دستگاهی ایران جمعآوری شده و در مقامات موسیقی ایرانی با نظم و ترتیب خاصی ردیف شدهاند.
ردیفهای موسیقی در بدو ایجاد، درست مانند دوران پیش از ردیف، به صورت سینه به سینه منتقل میشدند.[۸]بیشتر اساتید صاحب ردیف، خودشان موسیقی را نزد چند تن از اساتید صاحب ردیف پیش از خود آموختهاند؛ برای مثال نور علی برومند نزد درویش خان و موسی معروفی و دیگران ردیف را فرا گرفته بود. نتیجهٔ این روال آن است که این شاگردان، معمولاً با ترکیب ردیفهایی که از اساتید مختلف آموختهاند ردیفهای جدید مربوط به خود را ایجاد میکردند و به نسل بعد میآموختند.[en ۴] ترکیب این آموزش سینه به سینه و تحولات ناشی از ترکیب ردیفها، باعث میشد که ردیف موسیقی ایرانی مفهوم ثابت نباشد. این روند با شروع ضبط ردیفها به صورت مکتوب یا قابل شنیدن، تا حدی تغییر کرد. از دههٔ ۱۳۵۰ خورشیدی، ردیفهای استادانی همچون علیاکبرخان شهنازی، نورعلیخان برومند، سعید هرمزی، یوسف فروتن، عبدالله دوامی، و محمود کریمی بر روی نوار کاست ضبط شدهاست و تا به امروز باقی ماندهاست.[۹] نگارش ردیف را اولین بار علینقی وزیری در اواخر دههٔ ۱۲۹۰ خورشیدی آغاز کرد، که در طی آن ردیف چهار دستگاه را که از آقا حسینقلی و پسرش علیاکبر شهنازی یاد گرفته بود به رشتهٔ تحریر در آورد.[۱۰] وزیری همچنین اولین کسی بود که به تدوین تئوری موسیقی ایرانی پرداخت.[۱۱]
ردیفهای موسیقی ایرانی در طول زمان ثابت نماندهاند بلکه گسترش یافتهاند. به عنوان نمونه ابوالحسن صبا که خود شاگرد میرزا عبدالله بود، در ردیف موسیقی که خودش تدوین کرد گوشههایی مانند «دیلمان» و «امیری» را بر اساس موسیقی نواحی شمال ایران اضافه کرد و یک مثنوی از آوازهای دراویش را نیز با نام «صدری» به ردیف افزود. همچنین محمود کریمی استاد ردیف آواز، گوشهٔ «بیات شیراز» را تحت تاثیر موسیقی آذربایجانی به آواز بیات اصفهان اضافه کرد، حسن کسایی استاد ردیف نی گوشهٔ «هداوندی» را به ردیف نی افزود و به زادگاه خود (اصفهان) منسوب کرد، و عبدالله دوامی استاد ردیف آواز یک روایت آوازی از دستگاه راست پنجگاه به ردیف خویش افزود.[۱۳] همچنین اساتید مختلف موسیقی ردیفهای اصلی را که برای سازهای زخمهای نوشته شده بودند، برای سازهای دیگر نظیر ویلن، کمانچه، سنتور، و نی و نیز برای آواز بازنویسی کرد.[۱۴]
نوشتار(های) وابسته:
گوشه (موسیقی) و
دستگاه (موسیقی)
تحلیل ردیف موضوع کتابهای بسیاری به فارسی و انگلیسی بودهاست، که از آن جمله میتوان به آثار داریوش طلایی،[۱۵] فرهاد فخرالدینی،[۱۶] و برونو نتل[en ۵] اشاره کرد.
نتل در تحلیل ردیف توضیح میدهد که اگر چه در نگاه اول ردیف ممکن است به صورت مجموعهای از گوشههایی با اهمیت برابر به نظر برسد، اما در عمل گوشهها اهمیت متفاوتی دارند؛ مثلاً برخی طول بیشتری دارند، و برخی زمینهٔ پردهگردانی به دستگاهی دیگر را فراهم میکنند. به عقیدهٔ نتل، تعریف گوشهها نباید فقط محدود به ساختار ملودیک آنها باشد بلکه باید عملکرد آنها در دستگاه یا دستگاههایی که به آن تعلق دارند را هم در بر بگیرد.[en ۶]
تقریباً در تمام ردیفها برای هر یک از دستگاهها یک یا چند گوشه به اسم درآمد تعریف میشود. این گوشه معمولاً در ابتدای اجرای دستگاه، یا در انتهای اجرای گوشههای دیگر نواخته میشود و نقش آن تاکید بر فضای تونالِ حول و حوش نت پایه دستگاه است. تنها استثنای مهم این قاعده، در آواز دشتی است (که توسط برخی، یک دستگاه دانسته میشود) چرا که این آواز درآمد ندارد و معمولاً با گوشهای به نام هیجانی آغاز میشود.[en ۷]
بقیهٔ گوشههای یک دستگاه معمولاً با یک ترتیب مشخص در ردیف معرفی میشوند و این ترتیب بین ردیفهای مختلف کمابیش یکسان است. معمولاً ترتیب گوشهها در ردیف به شکل بالارونده (از گوشههای بمتر به گوشههای زیرتر) است. برای مثال، در بیشتر ردیفها، گوشههای دستگاه چهارگاه به این ترتیب معرفی میشوند: درآمد (متکی بر نت پایهٔ دستگاه)، زابل (متکی بر درجهٔ سوم)، حصار (درجهٔ پنجم)، مخالف (درجهٔ ششم)، مویه (درجهٔ چهارم)، مقلّب (درجهٔ هشتم، به خصوص بازهٔ درجات پنجم تا هشتم)، و منصوری (درجهٔ هشتم، به خصوص بازهٔ درجات هفتم تا دهم).[en ۸] در انتهای ردیف یک دستگاه، معمولاً یک یا چند گوشه با نام فرود معرفی میشوند که وظیفهشان بازگرداندن موسیقی به درجهٔ اول دستگاه است. مثلاً در دستگاه چهارگاه، میتوان از منصوری به درآمد فرود آمد. گوشههای فرود یک نقش دیگر هم دارند و آن بازگشت از دستگاهی دیگر به دستگاه اولیه است. مثلاً وقتی از دستگاه چهارگاه با استفاده از گوشههای حصار یا مویه به دستگاهی دیگر پردهگردانی شود، میتوان دوباره با کمک گوشهٔ فرود، به چهارگاه بازگشت. بر خلاف گوشههایی نظیر حصار یا مویه که معمولاً نتهایی خارج از چارچوب اصلی دستگاه را در خود دارند (و از همین طریق امکان پردهگردانی را فراهم میکنند)، درآمد و فرود معمولاً نتهایشان محدود به نتهای اصلی دستگاه است.[en ۹] گوشهٔ فرود را همهٔ ردیفها برای همهٔ دستگاهها تعریف نمیکنند و بسیار پیش میآید که فرودهای کوتاهی که در انتهای اجرای یک گوشهٔ دیگر اجرا میشوند را یک گوشهٔ مستقل در نظر نگیرند.[en ۱۰]
به جز درآمد و فرود که تقریباً در تمام دستگاهها وجود دارند (اگر چه درآمد و فرود هر دستگاه با دیگری متفاوت است)، گوشههای دیگری نیز هستند که در چندین دستگاه نام برده میشوند. برای مثال گوشهٔ کرشمه در تمام دستگاهها وجود دارد و گوشهٔ زنگوله نیز در شش دستگاه، و جامهدران در چهار دستگاه برشمرده میشود.[en ۱۱] هرمز فرهت برای توصیف گوشههای خُردی که در دستگاههای زیادی اجرا میشوند و گاهی کلاً اجرا نمیشوند از لفظ «تکه» استفاده میکند؛[en ۱۲] اما برونو نتل مینویسد که بین همین تکهها هم از لحاظ تعداد دستگاههایی که در آن یافت میشوند تفاوت هست، و این که برخی گوشههای کوتاه دیگر (نظیر گوشهٔ نهیب) که در دستگاههای مختلف دیده میشوند را فرهت تکه ننامیدهاست، مورد نقد قرار میدهد.[en ۱۱]
گوشههای مختلف از نظر طول (مدت زمانی که در ردیفنوازی به آنها اختصاص داده شده) نیز با هم تفاوت دارند؛ برخی گوشهها معمولاً ظرف ده تا بیست ثانیه نواخته میشوند اما برای برخی دیگر گاهی سه تا پنج دقیقه زمان در ردیفنوازی صرف میشود. مثلاً در دستگاه شور، گوشههای سلمک، رضوی و شهناز در تمام ردیفها طولانیتر هستند و گوشههای زیرکش سلمک و گلریز کوتاهتر. در برخی از ردیفها، گوشههای طولانیتر به چند «قسمت» تقسیم میشوند که هر کدام جداگانه شرح و آموزش داده میشوند. معمولاً این قسمتها توالی مشخصی دارند، و در یک اجرای موسیقی تمامشان به کار میروند. معمولاً این قسمتها چارچوبی مشابه دارند اما تفاوتی اندک در ساختار آنها، باعث تمیز دادنشان از هم میشود.[en ۱۳] در مقابل، گوشههای دیگر هم وجود دارند که به بیش از یک شکل در یک دستگاه به کار میروند. به این شکلهای مختلف یک گوشه، «نوع» گفته میشود. گوشههایی که چند نوع دارند، به نوازنده آزادی عمل بیشتری میدهند و زمینه را برای بداههنوازی فراهم میکنند. مثلاً بیشتر دستگاهها بیش از یک درآمد دارند (برای نمونه در ردیف برومند، برای دستگاه شور و چهارگاه هر کدام چهار درآمد معرفی شدهاست).[en ۱۴]
ردیف موسیقی ایرانی معمولاً به صورت یک مجموعهٔ واحد و متحد تدریس میشود و اساتید ردیف معمولاً روی ترتیب دستگاهها و گوشهها حساسیت دارند. در برخی موارد این ترتیب، با ترتیب اجرای گوشهها تناسب دارد؛ مثلاً معمولاً درآمد هر دستگاه در ابتدای ردیف آن قرار میگیرد چنان که درآمد معمولاً در آغاز اجرا نیز قرار دارد. در مثالی دیگر، گوشههای حصار و مخالف در دستگاه چهارگاه معمولاً در ردیفها کنار هم میآیند، همچنان که در اجرا نیز معمولاً نقشی مکمل دارند و یکی پس از دیگری اجرا میشوند.[en ۱۵] همچنین برخی گوشههای ریتمیک (مثلا «پیش زنگوله» در دستگاه سهگاه و چهارگاه) غالباً پیش از گوشههای مرتبطی که کمتر ریتمیک هستند اجرا میشوند (در این مثال، زنگوله) و در ردیف هم کنار هم آموخته میشوند.[en ۱۶]
برونو نتل معتقد است که آن دسته از گوشهها که عموماً به صورت مستقل نواخته میشوند، ممکن است در مسیر تبدیل شدن به یک دستگاه مستقل باشند. او دو مثال از خودش در اینجا مطرح میکند (شوشتری را در حال جدا شدن از دستگاه همایون و تبدیل به یک دستگاه جدا توصیف میکند، و همین رابطه را برای بیات ترک و دستگاه شور مطرح میکند) و چند مثال هم از منوچهر صادقی نقل میکند (گوشهٔ عشاق از آواز دشتی و بیات اصفهان، و گوشهٔ مخالف از دستگاه سهگاه، و گوشهٔ عراق از دستگاه ماهور).[en ۱۷] از دیدگاه تحلیل ردیف، این مساله حائز اهمیت است چرا که به روند تحول ردیف در طول تاریخ اشاره میکند. با این حال، منابع معتبر تحلیل ردیف که بعد از آثار برونو نتل نوشته شدهاند، چنین انشعابی و شکلگرفتن گوشههای جدید را قبول ندارند. برای مثال طلایی در کتاب تحلیل ردیف از هفت دستگاه اصلی (شور، سهگاه، نوا، همایون، چهارگاه، ماهور و راست پنجگاه) و شش آواز(شامل بیات کرد، دشتی، بیات ترک، ابوعطا، افشاری، و بیات اصفهان) نام میبرد.[۱۵] فخرالدینی هم در کتاب تجزیه و تحلیل و شرح ردیف موسیقی ایران از همان هفت دستگاه نام میبرد، و آوازهای ابوعطا، افشاری، بیات ترک و دشتی را جزو متعلقات دستگاه شور، و آواز بیات اصفهان را به عنوان یکی از مشتقات دستگاه همایون نام میبرد (فخرالدینی بیات کرد را جزئی از آواز دشتی میداند).[۱]
پردهگردانی[ویرایش]
پردهگردانی یا مدولاسیون (به فرانسوی: modulation) به تغییر از یک دستگاه به دستگاه دیگری گفته میشود. در موسیقی ایرانی، برخی از گوشههای هر دستگاه این قابلیت را دارند که زمینهٔ پردهگردانی به دستگاهی دیگر را فراهم کنند. برای مثال در دستگاه ماهور، گوشهٔ دلکش (که در آن درجهٔ ششم و هفتم کاسته است)، یا در دستگاه چهارگاه، گوشهٔ حصار (که درجهٔ چهارمش کاسته و درجهٔ پنجمش افزوده است) و نیز گوشهٔ مویه (که درجهٔ چهارمش کاسته است) چنین خاصیتی دارند. گوشههایی که زمینهٔ پردهگردانی را فراهم میکنند معمولاً گوشههایی طولانی هستند و نوازندگان و خوانندگان آنها را گوشههایی مهم میدانند.[en ۱۸] همچنین معمولاً این گوشهها در ابتدا یا انتهای دستگاه نیستند و در بخشهای میانی جای دارند. تعداد گوشههایی که قابلیت پردهگردانی دارند، از دستگاهی به دستگاه دیگر تفاوت دارد؛ مثلاً در چهارگاه عملاً تنها دو گوشهٔ حصار و مویه این قابلیت را دارند، اما در ماهور، از بین ۵۸ گوشهای که در ردیف جواد معروفی آمده، ۲۳ گوشه درجاتشان با درجهٔ اصلی ماهور (که شبیه گام بزرگ در موسیقی غربی است) تفاوت دارد و قابلیت پردهگردانی دارند، از جمله دلکش، شکسته، حاجی حسنی، طربانگیز، نیریز، سروش، عراق، محیر، بستهنگار، تمام گوشههای خانوادهٔ راک (نظیر راک هندی، راک کشمیر و غیره)، صوفینامه، و حَربی.[en ۱۹]
برونو نتل با استناد به تحقیقات دیگران نشان دادهاست که گوشههایی که قابلیت پردهگردانی دارند در قرن اخیر بیشتر مورد توجه بودهاند، چنان که حتی برخی از آنها به طور مستقل از دستگاهی که به آن وابسته بودند، اجرا میشوند و در حال تبدیل به یک دستگاه مستقل هستند؛ از این جمله میتوان به بیات کرد اشاره کرد (مشتق از دستگاه شور، با افزودن درجهٔ پنجم به اندازهٔ نیم پرده).[en ۲۰] برخی محققان دیگر از جمله ژان دورینگ و هرمز فرهت هم به این روند شکلگیری دستگاههای جدید صحه گذاشتهاند.[en ۲۱][en ۲۲]
گوشههای زیادی هستند که در بیش از یک دستگاه نام برده میشوند؛ این شامل گوشههایی است که در دستگاههای مختلف یکسان اجرا میشوند اما نام متفاوتی میگیرند، گوشههایی که در نام یکسان دارند اما اجرایشان (مثلاً از نظر ریتمیک، یا از نظر فواصل بین نتها) متفاوت است، و نیز گوشههایی که نامشان یکسان است و اجرایشان نیز مشابه است.[en ۲۳]
برای مثال، برونو نتل در تحلیل ردیف جواد معروفی، ۱۵۲ گوشه شناسایی میکند (این شامل درآمدها هست، اما ساختارهای کوچکتر از گوشه و چهارمضرابها را شامل نمیشود)؛ از این بین، ۴۵ گوشه در بیش از یک دستگاه آمدهاند. تعداد گوشههای اشتراکی در دستگاه نوا و راست پنجگاه به ترتیب ۱۲ و ۱۹ مورد است، اما باید به خاطر داشت که برخی صاحبنظران این دستگاهها را عمدتاً مجموعهای وام گرفته از دستگاههای دیگر میدانند. گوشههای اشتراکی در دستگاه همایون ۱۴ و در دستگاه ماهور ۱۲ عدد هستند، و در خانوادهٔ دستگاه شور، این عدد کوچکتر است (۷ تا در شور، ۴ در ابوعطا، ۴ در افشاری، ۳ در بیات ترک، و هیچ در دشتی).[en ۲۴] نتل همچنین ردیف آوازی عبدالله دوامی را از همین جهت بررسی میکند؛ این ردیف که در کل ۹۲ گوشه دارد، شامل ۲۵۵ گوشه میشود که در بیش از یک دستگاه قرار دارند و نتل الگوی کلی اشتراکات آنها را شبیه الگویی که در ردیف معروفی ذکر شد مییابد.[en ۲۵]
اشتراکات بین دستگاههایی که در درجهٔ کمتری از اهمیت هستند (نظیر نوا و راست پنجگاه) بیشتر هستند و دستگاه شور که از دید بسیاری مهمترین دستگاه در ردیف موسیقی ایرانی دانسته میشود، اشتراکات کمی با دستگاههای دیگر دارد.[en ۲۶]
بیشتر گوشهها ساختار ریتمیک مشخصی ندارند، و ردیف نیز به عنوان یک مجموعه، روی ضربآهنگ متمرکز نیست. با این حال برخی گوشهها (نظیر رِنگها یا چهارمضرابها) به خاطر ضربآهنگ مشخصشان شناخته شدهاند و از همین رو برخی صاحبنظران در این که این گوشهها در ردیف موسیقی جا دارند یا نه تشکیک کردهاند. این گوشهها معمولاً با صفت «ضربی» شناخته میشوند.[en ۲۷] الگوی ریتمیک ردیفهای آوازی، مبتنی بر ضربآهنگ اشعار فارسی و عربی است، اما در اجراهای غیر آوازی الگوهای ریتمیک دیگری نیز دیده میشود.[en ۲۸]
گوشههایی که ضربآهنگ مشخصتری دارند معمولاً نقش جزئیتری در ردیف دارند. برای نمونه گوشهٔ کرشمه معمولاً بعد از یک گوشهٔ غیر ریتمیک اجرا میشود، و خصوصیات آن را وام میگیرد تا با ضربآهنگ مخصوص خود بیامیزد. همین در مورد گوشهٔ نغمه نیز رخ میدهد، که معمولاً مبتنی بر یک الگوی ضرباندار بین دو یا چند نت اجرا میشود. هرمز فرهت این گوشهها را در چارچوب مفهوم «تکه» طبقهبندی میکند.[en ۲۸]
تا پیش از تحول مقام به دستگاه، تقسیمبندی موسیقی ایرانی به کمک مقامها انجام میشد؛ این تقسیمبندی همینک در موسیقی ترکی و عربی نیز رواج دارد. برخی نظریهپردازان با مقایسهٔ تقسیمبندی مقامی و تقسیمبندی دستگاهی (که همان ردیف باشد)، نقدهایی به روش دوم وارد کردهاند.
به گفتهٔ برونو نتل، اولین کسی که چنین نقدی را به ردیف وارد کرد، هرمز فرهت بود. فرهت که در آن زمان در دانشگاه کالیفرنیا، لسآنجلس در ایالات متحده دانشجو بود، در پایاننامهٔ دکترای خود در رشتهٔ موسیقی، به بررسی ردیف موسیقی ایرانی پرداخت. پایاننامهٔ او (که خود در سال ۱۹۶۶ نوشته بود) نهایتاً در سال ۱۹۹۰۰ توسط انتشارات دانشگاه کمبریج به صورت کتابی به چاپ رسید. در این کتاب فرهت ردیف موسیقی را «مجموعهای محتوای سرتاسر ناجور» توصیف کرده بود، که با دیدگاه پیش از آن در تضاد بود که دستگاهها را مجموعههایی مشابه هم میدانست که فقط از نظر ساختار گام با هم تفاوت دارند.[en ۲۹]
در همین زمان، محمدتقی مسعودیه نیز نقدی مشابه را به ردیف آواز وارد کرد. او که در دانشگاه کلن آلمان در رشتهٔ موسیقیشناسی و موسیقیشناسی قومی تحصیل میکرد، در پایاننامهٔ دکترای خود که در سال ۱۹۶۶ در مورد آواز ایرانی در دستگاه شور بود، مشکلاتی عمده بین ردیف و اجرای دستگاه شور در آواز پیدا کرد.[en ۳۰]
ردیفهای مشهور[ویرایش]
مشهورترین ردیفهای موسیقی ایرانی در جدول زیر آمدهاند. برای ردیفهایی که توسط صاحب ردیف و یا تحت نظارت مستقیم وی روی صفحه گرامافون ویا نوار کاست ضبط نشدهاند مشخص شده که ردیف به روایت چه کسی است (یعنی چه کسی بعداً آن را به ضبط در آوردهاست). متاخرترین صاحبان ردیف (نظیر علی تجویدی) ردیفشان را به چاپ نیز رساندهاند.
قدیمیترین ردیفی که به صورت ضبط شده موجود است توسط موسی معروفی جمعآوری شده و در سال ۱۹۶۳ میلادی منتشر شدهاست؛ این ردیف در پاسخ به یک فرمان حکومتی تهیه شده بود و پس از انتشار، توسط بسیاری از هنرجویان به عنوان معتبرترین ردیف شناخته میشد. این ردیف شامل ۴۷۰ گوشه میشد که برخی در دستگاههای مختلف تکرار شده بودند.[en ۳۱] در سالهای دههٔ ۱۹۷۰۰ میلادی، دو ردیف دیگر هم توسط وزارت فرهنگ ضبط شدند که عبارت بودند از ردیف علیاکبر شهنازی برای تار، و ردیف عبدالله دوامی برای آواز، و یک ردیف هم توسط رادیو ایران ضبط شد (ردیف مرتضی نیداوود برای تار).[en ۳۲]
یکی دیگر از ردیفهای مهم، ردیف آوازی محمود کریمی (موسیقیدان) است که در دههٔ ۱۹۷۰ ضبط شده بود. اهمیت این ردیف از آن رو است که یکی از شاگردان کریمی در دههٔ ۱۹۶۰ بخشهایی از ردیف آوازی وی را به طور مستقل ضبط و مستندسازی کرده بود و برونو نتل هم در سالهای پایانی دههٔ ۱۹۷۰۰ به طور مستقل برخی دستگاهها را به همراه کریمی ضبط کرد؛ در نتیجه وجود نسخههای مختلفی از ردیف کریمی به برونو نتل اجازه داد که میزان پایداری ردیف در طول تاریخ را ارزیابی کند و نتیجه بگیرد که تغییر محتوای موسیقایی در ردیفها اندک است اما تغییر در نامگذاری گوشهها چندان نادر نیست.[en ۳۳] مشابه این وضع برای ردیف نورعلی برومند هم وجود داشت، و نتل با مقایسهٔ نسخههایی که در سالهای مختلف ضبط شده بودند نتیجه گرفت که میزان تفاوت محتوا در ردیف برومند بیشتر بوده تا در ردیف کریمی.[en ۳۴]
در سالهای بعد، یک ردیف خلاصهشده هم توسط کامبیز روشنروان منتشر شد؛ این ردیف جهت آموزش موسیقی به نوآموزان ساخته شده بود و برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تهیه شده بود و متاثر از ردیف میرزا عبدالله، ردیف ابوالحسن صبا و ردیف موسی معروفی بود.[en ۳۵]