روش های آموزش موسیقی و متدهای آموزشی این هنر بویژه برای خردسالان دهها سال است که در کشورهای پیشرفته جا افتاده و تدریس می شود اما در ایران هنوز اندر خم یک کوچه است.
متد آموزش موسیقی ارف که مبدع و مبتکر آن کارل ارف (۱۸۹۵-۱۹۸۲) آهنگساز آلمانی بوده سالها است که در کشورهای مختلف دنیا اجرا می شود ؛ این متد در ایران سال 1348 توسط دکتر سعید خدیری که دانش آموختة مکتب ارف در آلمان بود ، مطرح شد وازآن زمان کارگاه موسیقی کودکان و نوجوانان سازمان رادیو تلویزیون تحت نظر وی شیوه آموزش موسیقی بر مبنای متد ارف را آغاز کرد.
در متد اُرف عناصری مثل بیان،آواز، ریتم و حرکت مبنا قرار می گیرند که با گرایش به موسیقی ،نمایش وحرکت به صورت تجربی ، توانائی های ذهنی و جسمی، مهارت های شنیداری و رفتاری کودکان،ذوق تشخیص موسیقی و زیبائی شناسی آنها را تقویت می کند و از طریق استفاده از سازهای بسیار ساده از نظر ساختمان و طرز اجرا، استعداد کودکان را پرورش می دهد.
از اواخر دهه چهل تا کنون همواره تدریس موسیقی با استفاده از شیوه ارف محل نزاع اهل موسیقی و مدرسان این رشته بوده و عده ای در جهت دفاع از این متد با این استناد که در دهه های اخیر عالمگیر شده است سخن می گویند و عده ای نیز تدریس آن را سوق دادن فرزندان این ملک به سوی غرب و بیگانه می انگارند.
اخیرا ساسان فاطمی پژوهشگر و کارشناس موسیقی در بروشورآلبوم تازه منتشر شده موسسه ماهور چنین نوشته است :„اکنون سالها است که کودکان ما موسیقی را در کلاسهای موسوم به” ارف„، که تماما بر اساس موسیقی غربی برنامه ریزی شده اند آموزش می بینند،گوش کودک ایرانی از همان ابتدا با گام ها و فواصل غربی ،نظام ریتمیک غربی وهمچنین ملودی های غربی خو می گیرد و بدیهی است که به تدریج موسیقی و نظام موسیقایی ایرانی برای او تبدیل به موسیقی و نظامی غریبه و ناآشنا می شود موسیقی هایی که برای کودکان تولید و منتشر می شوند نیز متاسفانه همین نوع موسیقی را ترویج می کنند و گاه هیچ نیستند جز شعرفارسی بر روی ملودی های غربی… .”
در جهان امروز متدهای جهانی و کارآمد دیگرهم مثل سوزوکی،کدای و… در زمینه آموزش موسیقی وجود دارد اما هیچکدام مثل متد ارف بویژه در ایران شناخته شده و جا افتاده نیست.
مهدی آذرسینا که خود از شاگردان دکتر خدیری در آموزش موسیقی به شیوه ارف است می گوید:„ما باید متد مناسبی را داشته باشیم که به درد ما بخورد و با نیازهای ما سازگار باشد من بر این باور هستم که ممکن است بشود به کودک شش ،هفت ساله” راک کشمیر„یا” نصیرخانی”(از گوشه های موسیقی سنتی ایران) هم یاد داد اما این کار هم درست نیست و هم نیاز جنبی آموزش موسیقی را بر آورده نمیکند .
با گذشت نزدیک به چهل سال از آموزش موسیقی به روش ارف در ایران، گروه موسیقی خبرگزاری مهر بر آن است تا با نظر سنجی از مخالفان و موافقان تدریس این شیوه آموزشی جهت دست یافتن به یک اجماع کلی در زمینه تدریس موسیقی گام بردارد ؛ بدون شک در این مسیر نقش مراکز آموزشی و آکادمیک هنر موسیقی در تهیه و ارائه روشی علمی که مبتنی بر فرهنگ ملی بوده وهمه نیازهای آموزشی را بر اساس موسیقی ایرانی مرتفع سازد بسیار حائز اهمیت خواهد بود.
کتابی برای آموزش موسیقی به کودکان پیش رو است. از نامش بر میآید که حاصل مسیری و رهاورد سفری باشد از روش «کارل ارف» تا دنیای موسیقی ایرانی. سفری که گویا برای مسافرش سی سال به درازا کشیده است. هر جلد از این مجموعهی دو جلدی با نوشتهی «رضا مهدوی» (که در هر دو تکرار شده) آغاز میشود؛ در آن میخوانیم «[موسیقی کودک] با توجه به رشد فزایندهی جمعیت در ایران، به زودی به یکی از مهمترین شاخههای درخت تناور موسیقی این کشور تبدیل خواهد شد.» جدا از اینکه بپرسیم آیا درخت موسیقی ما اکنون تناور است؟ باید گفت: موسیقی کودک دستکم تا آنجا که به آموزش مربوط است و در کمیت، هم اکنون اگر نه مهمترین، یکی از مهمترین شاخهها در درخت تناور اقتصاد آموزشگاههای خصوصی و کودکستانهای ایران است.
متن کتاب از همین ابتدا تا پایان جلد دوم، میان کارکردهای دوگانه پیچ و تاب میخورد. رضا مهدوی در نوشتهی آغازینش چاپ آن را «…به قصد مطرح شدن مطالب آن در بین متخصصان فن و افراد با تجربه در این رشته…» دانسته است.
اما نگاه به طراحی تصویری کتاب و گاه تمرینهای نوشته شده در متن (که حتماً باید آنها را بچهها پر کنند) این امر را به ذهن میآورد که کتاب یک کتاب آموزشی برای بچهها هم هست. خود نویسنده نیز در متن هر دو کارکرد را با هم در نظر داشته و جابهجا میان یک متن روش تدریس و بیانیهی نوعی روش آموزشی (یا برداشت شخصی از روشی قبلاً تثبیت شده) برای آموزگاران و یک کتابچهی آموزشی که برای بچهها نوشته شده نوسان میکند.
شاید نبود امکان چاپ یک کتاب برای بچهها و یکی هم برای آموزگاران باعث این کارکردهای گونهگون شده است. به نظر میرسد که این امر در بعضی موارد باعث شده که نویسنده نتواند توضیحات کامل و جامعی برای آموزگاران بنگارد.
پس از این مقدمه دو نوشته از «مهدی آذرسینا» (مولف کتاب) آمده: «آموزش موسیقی برای چیست؟» و «ملودیهای ناب موسیقی ایرانی». این دو نوشته خطوط کلی تفکر هنری و آموزشی او را نشان داده و بیان میدارد که دغدغهی مولف چیست و چه عواملی منجر به آفرینش چنین اثری شده است. ترکیبی از این دو متن کوتاه میتوانست تبدیل به مقالهای شود که جایش در پروندهی موسیقی کودک است.
درست همان دغدغهها و مشکلاتی که از چندی پیش در آنجا مطرح میشود در متنی جدا و از راهی جدا راه یافته است و این بار به قلم یکی از کسانی که تجربهای دراز در آموزش موسیقی به کودکان دارد. او میگوید: «[آموزش دست و پا شکستهی روش اروپایی ارف] ممکن است کودکان را به حدی با موسیقی جدی و موسیقی اصیل خودشان بیگانه کند که نتوان به سادگی تاثیر آن را از بین برد.» این یکی از همان نگرانیهایی است که ما را هم به نوشتن آن مجموعه مقالات واداشت.
روش کار برای ایجاد این خوانش جدید یا ایرانی شده از روش «کارل ارف» در گفتههای «مهدی آذرسینا» (البته در ابتدای جلد دوم) به این صورت آمده است: «با استفاده از متد ارف و تمام تاثیرهای آموزشی آن در حد زیادی استفاده میکنیم و ارکان اصلی را بر مبنای اصول ارف قرار میدهیم. با استفاده از متد ارف، سادگی و روانی ملودیها را با ظرفیت و فراگیری و فهم کودکان تنظیم میکنیم و برای شروع از همان فواصل و ترکیبهایی که ارف به کار برده است بهره میگیریم، ولی در فرصت مناسب، از ملودیهای ناب و ایرانی استفاده میکنیم؛ البته حساب شده و مدون و به دست موسیقیدان صاحب صلاحیت.» این جملات که خط مشی این روش آموزشی را مشخص میکند کمی دیر و از نیمهی راه به خواننده گفته میشود (شاید هم فرض بر این بوده که خوانندگان حتماً هر دو جلد را در اختیار دارند.)
کلاس با معرفی بچهها آغاز میشود. این معرفی موسیقایی که از دیدگاه ملودی بر بنیاد فاصلهی سوم قرار دارد، تاکیدش را بر وزن نام بچههای کلاس گذاشته است. البته این برای بیشتر مربیان موسیقی کودک (بهخصوص آنها که در کودکستانها کار میکنند و معمولاً دانش موسیقایی کمتری دارند) دشوار است که در هر لحظه بتوانند بر اساس تعداد هجاهای موجود در نام هریک از بچهها، یکی از الگوهای پیشنهاد شده را برگزینند.
به جز یک مورد که در این بخش از فاصلهی دوم به دلیل طولانی بودن نام علیرضا (و نیاز به طولانی کردن الگوی اجرایی) استفاده شده، بقیهی نامها بر ترکیبی از یک فاصلهی سوم خوانده میشود. هر چند آذرسینا در جایی از کتاب گفته که این فاصله در طبیعت هم (آواز پرندگان و …) موجود است و کودکان آن را به راحتی میخوانند اما مشخص نیست که اگر هدف، آموزش موسیقی ایرانی به کودکان بوده چرا از همان ابتدا با فاصلهی دوم که در موسیقی ایرانی بیشتر دیده میشود شروع نشده؟ آیا مشکل توان اجرایی سازها بوده یا مبتنی بر یک آزمایش و تجربه با کودکان است؟
اگر مورد اول باعث این انتخاب شده باید گفت که گاه آن آمد که شجاعت به خرج دهیم و آنچه را لازم داریم با دستان خودمان بسازیم. اگر این سازها برای روشمان کافی نیست باید یافت یا ساخت. اما دلیل دوم تفاوت میکند؛ در هر صورت بهتر بود دلایل برای اهل فن روشن میشد تا آنان هم بتوانند دست به آزمایش بزنند.
جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره (به صورت رایگان) می توانید به آموزشگاه موسیقی اردیبهشت مراجعه و یا تماس حاصل فرمایید.
شیراز.خیابان ساخمی غربی.بین کوچه 12 و 14
شماره تلفن:07132252663
تلفن همراه:09172499964