هدف از آموزش موسیقی به کودکان، تقویت درک و تخیل و شکوفایی استعدادهای آنهاست
اغلب افراد از موسیقی لذت می برند و آن را شکلی از سرگرمی گذرا می دانند، اما برای افرادی که به طور جدی از دوران کودکی به تعلیم نواختن یک ساز می پردازند، تجربه موسیقی ممکن است چیزی بیشتر از این باشد....
پژوهش های اخیر نشان می دهد که میان آموزش موسیقی در دوران کودکی و تقویت برخی توانایی های ذهنی دیگر ارتباط محکمی وجود دارد.در یکی از این تحقیقات در موسسه موسیقی و ذهن در دانشگاه مک مستر در کانادا، پژوهشگران گروهی از کودکان در سنین پیش از مدرسه را که درس موسیقی می گرفتند با کودکانی که به کلاس موسیقی نمی رفتند، مورد مقایسه قرار دادند.کودکانی که آموزش موسیقی دیده بودند، پاسخ های مغزی قوی تری به شماری از آزمایش های تشخیص صدا نشان دادند.
این پژوهش بیانگر این بود که ظاهرا آموزش موسیقی باعث تغییر بخشی از قشر مغز می شود که مسوول شنوایی در کودکان است، اما آیا ممکن است آموزش موسیقی درکودکی تاثیر گسترده تری بر مغز داشته باشد و نحوه تفکر و شناخت را تغییر دهد؟ بررسی فوق روی کودکان نشان داد حتی یک یا دو سال آموزش موسیقی براساس آزمایش هایی که تکانه های الکتریکی و مغناطیسی در مغز را ثبت می کنند، باعث تقویت حافظه و توجه می شود. بنابراین تصور بر این است که آموزش موسیقی (نه لزوما گوش دادن منفعل به موسیقی) بر توجه و حافظه اثر می گذارد و از طریق همین ساز و کار ممکن است باعث یادگیری بهتر در شماری از حوزه های شناختی شود. دلیل این تاثیر آموزش موسیقی بر افزایش توانایی مغزی ممکن است این باشد که مهارت های حرکتی وشنوایی مورد نیاز برای نواختن یک ساز در یک ارکستر با دیگر افراد به شدت نیاز به توجه، حافظه و توانایی مهار سایر کنش ها دارد. تنها گوش دادن ساده به موسیقی موتسارت، یا هر موسیقیدان دیگری باعث بهبود توانایی توجه و حافظه نمی شود. در یک بررسی دیگر که در دانشگاه هاروارد انجام شد، رابطه میان آموزش موسیقی در ابتدای کودکی و تقویت مهارت های حرکتی و شنوایی و همچنین بهبود در توانایی گفتاری و استدلال غیرشفاهی مشاهده شد.
دانشمندان همچنین کشف کرده اند که تعلیم سازهای متفاوت باعث تاثیرگذاری بر نواحی متفاوتی از مغز می شود. تغییرات در مغزهای آوازخوانان در محل هایی اندکی متفاوت نسبت به تغییرات مغز نوازنده سازهای زهی یا کی برد رخ می دهد. در یک بررسی دیگر که در دانشگاه اوهایو انجام شد، پژوهشگران نشان دادند که آموزش موسیقی به کودکان باعث می شود که پاسخ دهی شنوایی آنها به حد کودکی ۲ تا ۳ سال بزرگ تر از آنها برسد. هرچند که لزوما ضریب هوشی یا خلاقیت آنها افزایش نمی یابد.
به گفته این پژوهشگران هنگامی که فردی مرتبا به صدایی گوش می دهد، به خصوص صدایی که مانند موسیقی یا گفتار، هارمونیک یا معنادار است، سلول های مغزی مربوط در پاسخ دهی ترجیحی به این صداها در مقایسه با صداهای دیگر تقویت می شوند. بر اساس یافته های این پژوهشگران تغییرات ناشی از گوش دادن مرتب موسیقی با بالارفتن سن افزایش می یابد.
یک بررسی دیگر در دانشگاه تورونتو مستقیما به این موضوع پرداخت که آیا کسب توانایی موسیقیایی می تواند کودک را باهوش تر کند یا نه. انجام چنین ارزیابی های همیشه مشکل است زیرا کنترل میزان تاثیر سایر عوامل موثر بر هوش مانند میزان درآمد یا تحصیلات والدین مشکل است. با این وجود این تحقیق نشان داد صرفا گوش دادن به موسیقی دست کم در کوتاه مدت به توانایی فرد در انجام برخی از آزمون های شناختی کمک می کند. همچنین آموزش واقعی موسیقی در کودکان به موفقیت طولانی مدت تر آنها در انجام این آزمون ها می انجامد.
موتسارت هم از ۵ سالگی شروع کرد موتسارت موسیقی دان نابغه اتریشی در دوران کودکی استعداد فوق العاده موسیقیایی اش را نشان داد. او از ۵ سالگی ساختن موسیقی را با پیانو و ویولن شروع کرد و در دربارهای اروپایی اجرای موسیقی را ادامه داد. در ۱۷ سالگی موسیقی دان شهیر دربار سالزبورگ شد. او در طول سال های بعدی عمرش که ۳۵ سال بیشتر ادامه نیافت، شمار بسیاری از شاهکارهای موسیقی را آفرید. پدر موتسارت یک معلم حرفه ای موسیقی بود و از همان سنین پایین به آموزش موسیقی کودکان اش می پرداخت. هنگامی که خواهر ۷ ساله موتسارت از پدرش درس پیانو می گرفت، موتسارت ۳ ساله مجذوب آن شده بودوبه قول خواهرش، اغلب وقت اش را با کلیدهای کلاویه ور می رفت و وقتی صدای خوبی از آن در می آورد خوشحال می شد.