ابوالحسن صبا با محمد حسین شهریار غزلسرای بزرگ معاصر الفت و دوستی دیرینه داشت . این دو بسیار به هم نزدیک بودند ، به ویژه که شهریار سه تار هم می زد . دوست شاعرمان قصیده سرای نامدار « جواد آذر » که در جوانی به هر دوی آنها نزدیک بود ، دوستی شهریار و صبا را مانند دوستی مولانا و شمس تصویر می کند و می گوید :
چند ماه قبل از مرگ صبا ( تابستان 1336) در تعطیلات تابستان به زادگاهم تبریز رفته بودم . در بازار تبریز صبا را از پشت دیدم و شناختم . در میان هنرمندان دو تن بودند که از پشت و با توجه به موی سرشان یا بهتر بگویم سر بی مویشان می شد به راحتی آنها را شناسایی کرد ، تاج اصفهانی و ابوالحسن صبا . از دیدن صبا در بازار تبریز تعجب کردم . نزدیک شدم و پس از احوالپرسی علت را جویا شدم ؛ معلوم شد به دیدار شهریار آمده اما شاعر را در خانه نیافته و حالا دست از پا دراز تر و بدون دیدار دوست می خواست به تهران بازگردد .
به صبا گفته بودند که شهریار ییلاق و در کنار دریا است و من می دانستم که برای استراحت و آرامش به شرفخانه رفته است . وقتی این مسئله را به صبا گفتم گویی که دنیا را به او داده باشند . سوار ماشین شدیم و به شرفخانه رفتیم . نگذاشتم صبا از ماشین پیاده شود . قدم که به اقامتگاه شهریار گذاشتم ، تعجب کرد و پرسید که علت سفرم به آنجا چیست ؟ گفتم عزیزی را با خود آورده ام و او با شنیدن کلمه « عزیز » بلافاصله گفت « صبا را آورده ای ؟ » و سر از پا نشناس بیرون دوید تا به دوست خود خوش آمد بگوید . یادم است آن دو ، دو هفته تمام در شرفخانه ماندند ؛ گفتند و شنیدند ؛ ساز زدند و شعر خواندند و من هم مامور بودم به شهر بروم و برایشان آذوقه و مایحتاج فراهم کنم . شهریار و صبا درست مانند مولانا و شمس بودند .
شاید این دیدار را آخرین دیدار صبا و شهریار بتوان نامید . چند ماه بعد موسیقیدان بزرگ ایران ، ساعت 4 صبح روز جمعه 29 آذر ماه 1336 پس از یک سرماخوردگی و سینه پهلوی سخت که موجب شد تا ناراحتی قلبی با سابقه اش شدت بگیرد ، در حالی که دوست نزدیکش حسین تهرانی در کنارش بود ، دار فانی را وداع گفت و صبح فردا جسدش را در میان بدرقه هزاران تن از دوستداران فرهنگ و هنر ایران در آرامگاه ظهیر الدوله شمیران به خاک سپردند. خبر را که به شهریار دادند ، او یکی از زیبا ترین غزل های دوران شاعری خود را برای دوست موسیقیدان از دست رفته اش سرود :
عمر دنیا به سر آمد که صبا می میرد
ورنه آتشکده ی عشق کجا می میرد
صبر کردم به همه داغ عزیزان یا رب
این صبوری نتوانم که صبا می میرد
غسلش از اشک دهید و کفن از آب کنید
این عزیزی است که با وی دل ما می میرد
به غم انگیزترین نوحه بنال ای دل
که دل انگیز ترین نغمه سرا می میرد