لئونارد برنشتین آهنگساز آمریکایی، موسیقی کلاسیک را «موسیقی دقیق» تعریف میکند چون در این موسیقی نوازنده باید دقیقاً همان نتهایی را که اهنگساز نوشته اجرا کند. پس به نظر میرسد که بداههنوازی در موسیقی کلاسیک جائی ندارد؛ ولی در گذشته چنین نبود و گاه نوازندهها میتوانستند درمیان اجرای یک قطعه، هنری هم از خود بنمایند. موتزارت و بتهووناز این نظر مشهور بودند که میتوانند پشت پیانو بنشینند و قطعهای را بدون تنظیم قبلی درجا تصنیف کنند و بنوازند. بخشکادانس در کنسرتوها هم در واقع برای فراهم کردن امکان بداههنوازی نوازندههاست، اگرچه بیشتر ترجیح میدهند کادانسهای مشهور را بنوازند.
زیگموند اسپات در کتاب «چگونه از موسیقی لذت ببریم»، بداههنوازی را اینگونه تعریف کرده: «هرگاه قطعهای موسیقی فیالبداهه از نظر جملهبندی، هارمونی، فرم و صحت – همسنگ قطعهای باشد که با فراغت و تمرکز فکر، تصنیف شده و بر روی کاغذ نت آمده باشد – کار نوازنده را بداههنوازی گویند.» بنابراین تعریف، بداههنوازی یک امر عادی نیست و نوازندهای که به بداهه میپردازد، باید به درک قابل توجهی از موسیقی رسیده باشد که بتواند بطور خودجوش و غیرمنتظره موسیقی را خلق کند.